راه روشــــــــــن

راه روشــــــــــن

بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر امام حسین(ع) را برید همان جانباز جنگ صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت.
(حضرت امام خامنـه ای)

مبارز کلیپ

همسنگران
همسنگران

رجانیوز

رجانیوز

یا لثارات

رجانیوز

رجانیوز

بیدارباش
محبوب ترین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است

مستند فرماندهان ؛ جاویدالاثر احمد متوسلیان

| سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۵۱ ق.ظ


برای دانلود و تماشای این مستند دیدنی  روی لینک زیر کلیک کنید ...


http://www.rasekhoon.net/media/show/395065



برای ما مقدر شد که شهدا مفقود الاثر بمانند و در زمان غفلت و گیچی ما بیایند

انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یک تاریخ سراسر پیچیده‌ای دارد که جای جای این واقعه بزرگ ـ که حضرت آقا از آن به گنج تعبیر کرده‌اند ـ قابل تبیین است و اگر از هرجای آن وارد این قصه شویم می‌توانیم، فرزندانمان را در این شرایط سخت و در برابر آسیب‌ها  بیمه کنیم.

یکی از وقایعی که خداوند متعال سناریوی آن را این گونه نوشت، همین بود که بخشی از فرزندان مردم در شرایط و اماکنی در راه حق به شهادت برسند و تقدیر الهی این گونه بود که قالبا این رزمندگان زیر 20 سال سن داشته باشند.

من هر زمانی که این تریلی‌‎های مقدس می‌آیند، به این می اندیشم که در سؤال خانواده‌های شهدا چه می‌توان به مادران شهید گفت که در مکانی نظیر جزیره مجنون چه اتفاقاتی برای آن‌ها افتاده است. مادران شهدا به جهت این که همیشه آن دیدار آخر با فرزندشان را به یاد دارند، همیشه تمایل دارند نشانه‌ای از فرزندانشان را برای آن‌ها بیاورند حتی اگر تکه‌ای استخوان باشد. هنوز در به در دنبال یک تکه پیراهن فرزندشان هستند. 

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=155057

متن کامل در ادامه مطلب >>>



خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند 
حاجی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد. حاجی گفت هر جور شده
با بی سیم تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا ) مداح با اخلاص
و از بچه های لشکر بود. خلاصه تورجی را پیدا کردند حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و
گریه از پشت بیسیم گفت تورجی چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی فقط یک
بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند خط را گرفته بودند عراقی ها را تارو مار کردند:
تورجی خونده بود :

در بین آن دیوار و در..... زهرا صدا میزد پدر...

دنبال حیدر می دوید..... از پهلویش خون می چکید...

{-31-}{-31-}

 



یادتان به خیر ...



راستی ... !


کجا رفتید ... ؟


این جا همه به دنبال شمایند ...


از این دنیا که بخاری بلند نمی شود ...