شباهت های رهبری استراتژیک هشت سال دفاع مقدس با هشت ماه جنگ نرم
دکتر علی محمد نائینی در جلسه هفتگی انصار حزب الله :
استکبار در پایان جنگ هم نظام جهانی به این جمعبندی رسید که راهبردش را باید تغییر دهد و آن مولفههای اصلی قدرت نظام اسلامی را هدف قرار دهد. لذا مولفههای اصلی یعنی باورها، ارزشها،قدرت راهبری و ایمان مردم و آن چیزهایی که در جامعه منشأ قدرت است مثل فرهنگ عاشورا و دینداری مردم را با جنگ نرم هدف قرار داد.
دفاع مقدس را میتوان از منظرهای مختلف بررسی کرد. یک منظر بیان خاطرات آن دوران است که بدینوسیله ابعاد عاطفی و حماسی آن بیان میشود که به نوبه خود ارزشمند و سازنده است اما قطعاً کافی نیست،اما لازم است. اینکه حوادث و وقایع درخشان و حساس دفاع مقدس را بیان و تحلیل کنیم، کار ارزشمند و خوبی است و به ماندگار کردن دفاع مقدس کمک میکند، اما این نگاه تاریخی هم به تنهایی کافی نیست.
نگرش راهبردی به دفاع مقدس نیاز امروز ما
نگاهی دیگر میتوان به دفاع مقدس داشت که آن نگاه تفکر راهبردی و استراتژیک است؛ یعنی ما شرایط کشور و جهان و محیط داخلی و خارجی را به لحاظ، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی در آن دوران، بررسی کنیم و روندهایی که وجود داشته و همچنین زمینههای شکلگیری جنگ و نحوه مدیریت آن دوران را به عنوان یک مقطع درخشان تاریخ انقلاب بررسی و از آن درس بگیریم. و از آن به تولید اندیشه و نظریه و دکترین و راهبرد برسیم و در شرایطی که امروز داریم و در آینده جنگهای جدیدی که ما به صورت پیچیده با آن مواجه هستیم، از این مقطع تاریخی و تجربیات ارزشمند آن بهرهمند شویم. به طور قطع نگرش راهبردی به دفاع مقدس نیاز امروز ماست.
یکی از آن مقاطع حساس دفاع مقدس تحولی است که از سال ۶۴ به بعد در دفاع مقدس رخ داد. بعد از کنار زدن لیبرالها از مدیریت جنگ و شخص بنیصدر، نیروهای انقلابی و مردمی مدیریت جنگ را به عهده گرفتند. عملیاتهای بزرگی طراحی شد و سرزمینهای اشغال شده در سال دوم جنگ آزاد شد. مقطع بعدی پس از فتح خرمشهر شروع شد. چند سالی ما با ابتکار عمل عملیاتهای مختلفی را انجام دادیم و به نوعی آفندکننده بودیم. ارتش عراق که یک مهاجم بود، در آن سالها تصمیم به پدافند روی زمین گرفت و ما با خلاقیت عملیاتهایی مثل خیبر و بدر را انجام دادیم. اما این عملیاتها نتوانست تاثیر استراتژیکی در سرنوشت جنگ بگذارد، البته ارزش بسیار اساسی داشت ولی در موفقیت نسبی بود تا اینکه از سال ۶۴ به بعد دو عملیات بسیار تعیینکننده و سرنوشتساز اتفاق افتاد؛ یکی والفجر ۸ که به فتح فاو منجر شد و عملیات کربلای ۵ که سال ۶۵ شکل گرفت.
در والفجر ۸ توانستیم ارتباط عراق را با خلیجفارس قطع و پایگاههای موشکی عراق را تصرف کنیم و ارتباط عراق با دومین بندر حساس او که بعد از بصره اهمیت فوقالعاده داشت یعنی امالقصر را هم قطع کنیم و هم مرز با کویت شویم. نیروی دریایی ارتش عراق در این مرحله کاملاً منهدم شد.
عراق ۷۵ روز یک نبرد سخت تمام عیار در منطقه فاو انجام داد و شکست خورد در حالی که از انواع و اقسام سلاحها استفاده کرد. در این وضعیت که با ابتکار عمل ایران و غافلگیری دشمن جمهوری اسلامی توانست یک عملیات سرنوشتسازی را انجام دهد، باز دنیا شرایط ایران را نپذیرفته و شورای امنیت هیچ تصمیمی به نفع ایران نگرفت. بعد هم عراق مجموعه عملیاتهای جدیدی تحت عنوان دفاع متحرک انجام داد و برای اینکه فضا را برگرداند مهران را گرفت که نهایتاً با سرعت مهران در کربلای یک آزاد شد و ارتش عراق
سال بعد که سال ۶۵ بود ما عملیات کربلای ۴ را انجام دادیم، در این عملیات ما موفق نبودیم به جهت اینکه دشمن آمادگی داشت. چهار، پنج روز بعد از این عملیات زمانی که ارتش عراق نیروهایش را به مرخصی فرستاده بود و آن هوشیاری و آمادگی لازم را نداشت با یک طراحی خلاقانه و سرعت عمل بلافاصله بعد از عملیات کربلای ۴ ما عملیات کربلای ۵ را در همان منطقه انجام دادیم. اصلاً عراق تصور این عملیات را نمیکرد. جمعبندی آنها این بود که بالاخره سالی یک عملیات بزرگ جمهوری اسلامی دارد که آن هم کربلای۴ بوده که شکست خورده است و جمهوری اسلامی دیگر توان انجام عملیات جدیدی را ندارد.
عملیات در یک وضعیت بسیار دشوار، بلافاصله بعد از شکست در کربلای۴ انجام شد. تهاجم کربلای ۵ در یک منطقه بسیار حساس و استراتژیک بود و دشمن به شدت غافلگیر شد. در والفجر ۸ دشمن را در مکان غافلگیر کردیم در کربلای ۵ در زمان غافلگیر کردیم و دژهای نفوذناپذیر عراق در شرق بصره که مهمترین منطقه دفاعی ارتش عراق بود، فرو ریخت.
پیامدهای تعیین کننده عملیات کربلای۵
در این عملیات بیش از ۹۰ هزار عراقی کشته و مجروح شدند و ۸۰۰ تانک و نفربر آنها منهدم شد و اوج جسارت و خلاقیت و ابتکار و غافلگیری دشمن در یک شرایط بحرانی آن هم بعد از شکست در عملیات کربلای ۴ را جمهوری اسلامی به نمایش گذاشت. این عملیات، پیامدهای بسیار تعیینکننده و بزرگی داشت.ً مهمترین پیامدش این بود که آثارش را در محیط جهانی و محیط ملی عراق نشان داد و دشمنان بلافاصله قطعنامه ۵۹۸ را تصویب کردند. شورای امنیت و قدرتهای جهانی اعم از آمریکا و شوروی و... به این جمعبندی رسیدند که حمایتها از ارتش عراق فایدهای نداشته و تجهیز ارتش عراق به سلاحهای جدید و حمایتهای مالی و سیاسی و تبلیغاتی و اطلاعاتی هیچ کارساز نبوده است.
لذا کربلای ۵ یک نقش بسیار تعیینکننده و استراتژیک را در جنگ داشت. در حقیقت یک حرکت غافلگیرانه و تعیینکننده بود در پیچیدهترین و سختترین سرزمین به لحاظ موانع و استحکاماتی که در این منطقه بود. ما توانستیم به ۱۲ کیلومتری بصره برسیم.
دلایل تصویب قطعنامه ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸ به دلایل مختلفی تصویب شد و در آن امتیازات فراوانی به ایران داده شد و شرایط ما پذیرفته شد. علت اصلی پذیرش قطعنامه هم بعد از عملیات کربلای ۵ ترس از سقوط صدام بود. دنیا به این نتیجه رسید که اگر این روند ادامه پیدا کند حرکت بعدی ایران اصلاً قابل پیشبینی نیست. دنیا از این ترسید که ادامه روند جنگ، اگر در اختیار ایران باشد ایران بدینترتیب به راحتی تبدیل به یک قدرت منطقهای میشود. لذا حمایتها از صدام هیچ اثری در تغییر موازنه جنگ نداشته و با وجود همه تلاشهایی که شده بود قدرتهای بینالمللی به این نتیجه رسیدند که اگر تحت عنوان یک قطعنامه امتیازی ندهند، شرایط ممکن است غیرقابل کنترل شود. لذا قطعنامه به تصویب رسید و بعد هم این اراده بین ابرقدرتها شکل گرفت که جنگ را به پایان برسانند و به این جمعبندی رسیدند که اگر ایران قطعنامه را نپذیرفت، مداخله مستقیم در جنگ داشته باشند. البته ایران هم مدیریت کرد نه پاسخ منفی و نه پاسخ مثبت داد و تلاش کرد که در یک شرایط جدیدتری امتیازات بیشتری بگیرد، ضمناً به طرحریزی خودش در عملیاتها ادامه داد.
آن چیزی که مهم است این که ایران در اوج پیروزی به قطعنامه ۵۹۸ رسید و با ابتکار عمل حضرت امام قطعنامه را پذیرفت و جالب این است زمانی که صدام قطعنامه ۵۹۸ را میپذیرد، زمانی است که شکست کامل از ایران خورده است، منتها بعد از پذیرفتن قطعنامه توسط جمهوری اسلامی تهاجم دیگری را شروع کرد، بدین منظور که صحنه جنگ را به ابتدای آن برگرداند و میخواست مجدداً
پس عملیات کربلای ۵، عملیات بسیار سرنوشتسازی بود. ۲۰ روز نبرد شبانهروزی داشتیم به طوری که فقط ۲۱۵ هزار نفر بسیجی و سپاهی در آن حضور داشتند. یعنی ۲۲۰ گردان نیرو داشتیم که از این حیث میتوان آن را با عملیات بیتالمقدس و فتحالمبین مقایسه کرد. سازمان رزم عراق از ۱۹۲ تیپ نیرو، ۹۴ تیپش را وارد عمل کرد که ۱۶ تیپ آن ۱۰۰ درصد و ۲۲ تیپ بالای ۶۰ درصد و بقیه هم ۱۰ تا ۶۰ درصد منهم شدند. در صحبتها و بازجوییهایی که از فرماندهانی ارتش عراق انجام شده است، برآوردشان این است که ارتش عراق بیش از ۱۰۰ هزار تلفات در این عملیات داشته است. این عملیات که یکی از مقاطع بسیار برجسته دوران دفاع مقدس است، واقعاً باید گرامی داشته شود و یاد و خاطره همه شهیدان این عملیات بزرگ، همچنین مفقودین و جانبازان آن را ارج نهیم.
مقایسه بین ۸ ماه نبرد نرم و ۸ سال جنگ سخت
در دیدار مردم گیلان با مقام معظم رهبری، ایشان فرمودند که ملت ایران در جنگ نرم ۸ ماهه مانند جنگ سخت ۸ ساله با مهارت و ابتکار عمل اقدام کرد. دشمن در پایان جنگ ۸ ساله به این نتیجه رسید که برآوردش از تواناییهای جمهوری اسلامی ایران غلط بوده است. آنچه که باید هدف قرار میداد، قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی بود. دشمن با این برآورد که قدرت دفاعی و بازدارندگی و ثبات سیاسی در ایران نیست، تهاجم خودش را در شهریور ۵۹ به کشور ایران انجام داد. آنچه که دشمن نتوانست برآورد کند، عمق راهبردی نظام جمهوری اسلامی، یعنی قدرت بسیجکنندگی حضرت امام بود. برانگیختن جامعه و باورها و ارزشهای انقلابی و آن بسیج همه جانبه که شکل گرفت را دشمن نتوانسته بود برآورد کند.
در پایان جنگ هم نظام جهانی به این جمعبندی رسید که راهبردش را باید تغییر دهد و آن مولفههای اصلی قدرت نظام اسلامی را هدف قرار دهد. لذا مولفههای اصلی یعنی باورها، ارزشها،قدرت راهبری و ایمان مردم و آن چیزهایی که در جامعه منشأ قدرت است مثل فرهنگ عاشورا و دینداری مردم را با جنگ نرم هدف قرار داد. این جنگ با تهاجم فرهنگی شروع شد. و مقام معظم رهبری در این مدت با ادبیات مختلف نقشه دشمنان را تبیین کردند، که ظهور و بروز جدی این جنگ، فتنه سال گذشته بود.
تمام جنگها یک دوره زمینهسازی دارند. جنگ هشت ساله یک دوره زمینهسازی داشت؛ وقتی روشهای مختلف مهار جمهوری اسلامی، ناآرامیهای اجتماعی، کودتا، محاصره اقتصادی جواب نداد به جنگ و تهاجم نظامی رسیدند. عراق مدتها کار میکرد به صورتی که محیط ملی خودش و افکار عمومی منطقهای را آماده و ارتش کشورش را تجهیز کرد و احساس کرد که یک فرصت تاریخی در اختیارش هست، پس از این فرصت باید استفاده کند و شرایط را به نفع خودش تغییر دهد.
دوره زمینهسازی جنگ ایران و عراق ۲۰ ماه قبل از جنگ یعنی از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۱ شهریور ۵۹ بود. دوره زمینهسازی جنگ نرم ۸ ماهه هم ۲۰ سال قبل از فتنه بود. حضرت آقا فرمودند این جنگ که براندازی بود و خیلیها متوجه نشدند ۱۰ تا ۱۵ سال پیشینه داشت.
ما اگر بخواهیم مقایسهای در این خصوص انجام دهیم، باید بگوییم از
ولی حضرت امام آن شوک را مهار کرد. اعتماد به نفس مسئولین، فرماندهان نظامی و مردم را افزایش داد. در جنگ نرم ۸ ماهه هم وضعیت به همین ترتیب بود؛ به طوری که ۲۰ سال تهاجم فرهنگی بود ولی کشور دچار غفلت استراتژیک بود و آن ستادهایی که باید فعال میشدند و فکر و اندیشهورزی میکردند و طرح مقابله تهیه میکردند، غفلت کردند. ولیکن حضرت آقا در این مدت مرتب گوشزد میکرد، اما در این زمینه ما دچار مشکل بودیم، بخشی از جنگ نرم آن چیزی بود که در کف خیابان شاهد بودیم و به عنوان فتنه ۸ ماهه بروز و ظهور کرد.
تغییر در باورها و ارزشها پیشدرآمد جنگ نرم
جنگ نرمفرآیندی دارد که طی آن اول باورها و ارزشهای اساسی دچار تغییر و تحول شده و تضعیف و دگرگون گردیده و ارزشهای جدیدی جایگزین آن میشود. تا زمانی که دگرگونی فرهنگی ایجاد نشود، یک جمعیتی آماده نمیشود تا با استفاده از یک پدیدهای به نام انتخابات یا حادثهای دیگر ایجاد تحول کند. آدمی که ذائقهاش تغییر کرده و آلودگیهای اخلاقی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی پیدا کرده برای آمدن کف خیابان و رویارویی با نظام آماده میشود. لذا برای این که ویژگیهای رفتاری در او ایجاد شود و برای نافرمانی مدنی و به چالش کشیدن نظام آماده شود، باید از قبل ارزشهایش دستکاری و باورهایش دگرگون شده باشد.
پس الزام آن جنگ سیاسی و امنیتی، دگرگونی در حوزه فرهنگی است یعنی تهاجم فرهنگی پیش نیاز آن تهاجم سیاسی و رویارویی است.
لذا همانطور که پیش از جنگ ما باید برآورد میکردیم که متاسفانه این برآورد لازم را نداشتیم و درکی صحیح از تهدید خارجی در جنگ ۸ ساله قبل از تهاجم نبود، استراتژی مدونی نداشتیم، ستاد راهبردی فعالی موجود نبود؛ چرا که اصلاً بنیصدر اعتقادی به تهدید خارجی نداشت، در این دوره هم همینطور بود به طوری که درک صحیحی از تهدید فرهنگی نداشتیم و تهدید و جنگ نرم را باور نداشتیم، لذا دچار مشکلاتی شدیم.
جنگ هشت ساله که آغاز شد، و دشمن در این جنگ با شکست مواجه شد و عراق نتوانست اهداف اولیه خودش را تأمین کند چون قرار بود چند روزه و با یک جنگ تمام عیار به سرعت خوزستان را اشغال کند. هدف حداقلی آنها به لحاظ نظامی تسلط بر اروندرود بود و هدف حداکثری آنها تصرف کامل خوزستان بود. به لحاظ سیاسی هم هدف حداقلی ارتش عراق مهار جمهوری اسلامی و هدف حداکثری آن فروپاشی نظام جمهوری اسلامی بود. ارتش عراق شکست خورد. چون قدرت مردم و رهبری ایران را برآورد نکرده بود. عراق پیشبینی نکرده بود که قدرت واقعی نظام جمهوری اسلامی کجاست و فقط قدرت نظامی متعارف را برآورد کرده بود.
الان دهها کتاب و مقاله درباره جنگ ایران و عراق منتشر شده است که همگی به اتفاق علل ناکامی و شکست ارتش عراق را برآورد نکردن فضای انقلابی و قدرت بسیجکنندگی حضرت امام میدانند.
در جنگ نرم
نقش ایستادگی و قاطعیت رهبری
در تمام انقلابهای رنگی یک مدل استفاده شده است یعنی تقریبا در حدود ۱۳، ۱۴ کشور پروژه انقلاب رنگی طرحریزی شده که در ۸ کشور به نتیجه رسیده است و همه آنها هم از انتخابات استفاده کرده و موضوع تقلب را مطرح کردهاند و بعد اعتراضاتی خیابانی شکل گرفته است و آنجاهایی که حکومت و رهبری نظام تسلیم مخالفین شده، نظام فروریخته است. لذا در ایران هم اولین خواستهشان این بود که انتخابات را باطل کنند و لیکن حضرت آقا فرمودند این حقوق مردم است و وجه شرعی ندارد، لذا محکم ایستادند و فرمودند: اگر لازم است کل آرا بازنگری و بازشماری شود که فتنه تمام شد.
آقا در خطبه ۲۹ خرداد ۸۸ به تبیین موضوع پرداختند و خطوط کلی نظام را کاملا ترسیم و مشخص کردند همان چیزی که اینها آن را پیش بیینی نکرده بودند. همین طور در جنگ ۸ ساله ارتش عراق قدرت حضرت امام را پیشبینی نکرده بود، وقتی آن شوک تمام عیار به کشور وارد شد و بیش از ۱۰۰ فروند هواپیمای عراقی مراکز حساس و استراتژیک ما را بمباران کردند، حضرت امام(ره) آن را به پرتاب سنگ توسط یک دیوانه تشبیه کردند و فرمودند: «اگر این جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد ما ایستادهایم.» و این گونه اعتماد به نفس ایجاد کردند و لذا جنگ ۸ ساله به یک فرصت تبدیل شد و امام ابتکار عمل را به دست گرفتند. در جگ نرم ۸ ماهه هم اینها قدرت رهبری و مردم را که مولفه اصلی قدرت نرم نظام است اصلا برآورد نکرده بودند.
امام در جنگ ۸ ساله مردم را دعوت به آرامش کرد. مقام معظم رهبری هم در جنگ ۸ ماهه آقایانی را که به دنبال فتنه و براندازی بودند، دعوت به قانون کرد و در مقابل خواستههای باطل آنها اصلا تمکین نکرد و به هیچ وجه کوتاه نیامد.
صدام در جنگ طرحهای مختلف صلح را مطرح میکرد و امام به مصالح کشور میاندیشید و متناسب با آنها تصمیم شجاعانه و قاطع میگرفت. امام عزیز و بزرگوار به جنگ ماهیت اعتقادی و ایدئولوژیک دادند و جنگ را جنگ ایمان و کفر و صدام را کافر معرفی کردند. مقام معظم رهبری به این اقدام براندازانه ماهیت ایدئولوژیک دادند و به عنوان فتنه معرفی کردند. چرا که ادبیات فتنه، ادبیات ایدئولوژیک است و کاملا اسلامی است. یک تفسیر اعتقادی و ایدئولوژیک از این جنگ ارائه شد و رفتار فتنهآمیز را به عنوان رفتاری که حق و باطل درهم آمیخته شده، تبیین کردند؛ چرا که در فتنه باطل لباس حق پوشیده بود و آن چیزی که قدرت ایجاد میکند و راه اصلی مقابله است، بصیرت است. لذا فرمودند بصیرت قطبنماست و چراغ مهشکن در هوای مه آلود است و این چنین مرتب تبیین کردند.
امام به توانایی ملت و ایمان مردم باور داشت. مقام معظم رهبری هم باور داشته و دارد.
نقش بسیج در مهار فتنه ۸۸
امام به نیروهایی که در صحنه بودند به آنان عشق میورزید و افتخار میکرد که بسیجی باشد. مقام معظم رهبری هم حمایتهایی که از بسیج در یک سال اخیر داشت، بسیار زیاد بود و مراقب روحیه اینها بود تا مبادا خدای ناکرده آسیب ببینند. ایشان در قم فرمودند: بسیج بحمدالله در این جنگ نرم ۸ ساله سخت و ۸ ماهه نرم و فتنه سال گذشته با بصیرت عمل کرد و صحنه را به خوبی تشخیص داد.
ابعاد و شباهتهای زیادی را میتوانیم در جنگ ۸ ساله سخت و ۸ ماهه نرم فتنه مشاهده کنیم. در هر دو جنگ ما تهدید را به فرصت تبدیل کردیم. امروز مقام معظم رهبری در ملاقات با مردم قم فرمودند: شرایط الان ما با شرایط قبل از فتنه اصلا قابل مقایسه نیست. فتنهگران آمدند تا نظام را در محیط جهانی بیاعتبار کنند و اعتماد مردم را نسبت به نظام کاهش دهند؛ ولی امروز اعتبار نظام در محیط خارجی و اعتماد نسبت به نظام در داخل
در جنگ ۸ ساله هم همین طور بود. یکی از آثار و برکات جنگ ۸ ساله این بود که بازدارندگی نظامی ایجاد کرد. اینکه بعد از جنگ ما جنگ جدیدی نداشتیم به خاطر این بود که در کشور به برکت جنگ ۸ ساله توان و بازدارندگی ایجاد شد و دشمن به راحتی نمیتواند به تصمیم نظامی برسد.
پس از رزمایش پیامبر اعظم(ص) که در دو سال پیش انجام شد، غربیها به این نتیجه رسیدند که این رزمایش نشان داد قدرت ایران قابل پیشبینی نیست. تاکتیکها و روشهای ایران را نمیتوانند پیشبینی کنند و ممکن است شروع کننده باشند؛ اما معلوم نخواهد بود که پایان ماجرا کجاست.
حضرت آقا فرمودند: کشور بعد از فتنه اخیر واکسینه شد و شاهد ریزش و رویشهایی بودیم، ضمیر درونی و ماهیت خیلیها که مدعی راه امام(ره) بودند و پرچم دفاع از انقلاب را به دست گرفته بودند، برای مردم آشکار شد.
آن زمان ما منافقین را داشتیم که به اقدام مسلحانه رسیدند، این زمان هم منافقین جدید را داشتیم که برای مردم ماهیت اینها آشکار شد و خلوص نظام افزایش پیدا کرد و جبهه انقلاب خالصتر شد.
ابتکار عمل مردم در ۹ دی
در آن جنگ ابتکار عمل و خلاقیت دست ایران بود به طوری که در ۸ سال جنگ به استثنای آن ابتدای جنگ که مدیرت آن در اختیار بنیصدر بود در کل جنگ ما عمدتا آفندکننده بودیم. در جنگ ۸ ماهه ملت ایران ابتکار عمل به خرج داد که این ابتکار عمل موجب انفعال دشمن شد و ۹ دی اوج آن بود. ملت ایران در ۹ دی با ابتکار عمل خویش دشمنان را منفعل کرد. ارزش ۹ دی و ۲۲ بهمن سال گذشته از عملیات کربلای ۵ و فتحالمبین کمتر نبود. مردم دشمن را در ۹ دی به هیچ گرفتند. واکنش آنها یک واکنش تمام عیار نسبت به جریان فتنه بود، به طوری که کلیه شعارها کاملا صریح و شفاف نسبت به سران فتنه و نخبگان دچار غفلت شده، بود و همه هم آمده بودند.
متاسفانه صداو سیما نتوانست تصویر مناسبی از ۹ دی منعکس کند. تصویری که از تلویزیون شاهد بودیم، جمعیت از پل حافظ تا میدان انقلاب بود و تصویر میدان فرودسی تا میدان امام حسین(ع) و خیابان دماوند و سبلان را اصلا ندیدیم. جمعیت از خیابان دماوند تا خیابان آزادی بود آن هم متراکم و عاشورایی و حماسی و تظاهراتی از جنس تظاهرات زمان شاه بود و این جمعیت آمده بود برای اعلام موضع و همه یکپارچه از رهبری حمایت میکردند. حداقل جمعیت تهران در راهپیمایی ۹ دی ۴ میلیون بود ؛ در حالی که جمعیت رای دهنده به آقای احمدینژاد در تهران ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بود. یعنی همه کسانی که در ۲۲ خرداد رای داده بودند در ۹ دی هم آمده بودند.
آیا فتنهگران این را پیشبینی کرده بودند؟ همانطور که دشمنان نتوانستند پیشبینی کنند ۲۵۰ هزار نفر نیروی بسیجی و سپاهی در شلمچه و کربلای ۵ حضور داشتند، اینجا هم قدرت مردمی را در جنگ هشت ماهه نتوانستند برآورد کنند.
اینها نتوانستند ایمان و اعتقادات مردم و همچنین قدرتی که عاشورا و باورهای عاشورایی دارد برآورد کنند. دشمنان انقلاب اسلامی چندین بار این را مطرح کردند که ما دوچیز را اگر از ایرانیها بگیریم، این نظام فرو میریزد؛ یکی عاشورا و دوم رهبری ولایت فقیه و مرجعیت دینی. مشارکتیها هم در آن دوره سیاه اصلاحات در جلسات خودشان مطرح کرده بودند که دو چیز در اختیار جریان انقلاب است که ما نداریم، یکی هیئتهای عزاداری و دیگری مساجد. اینها نمیدانند قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی کجا ست. امام و خلف صالح ایشان مقام معظم رهبری این قدرت را به جریان انداخت، همان کاری که انبیای الهی انجام میدادند.
- ۹۱/۰۲/۳۱