4 سال برای نشان دادن چهره واقعی اصرار بر انحراف از 88 تا 92 + سند
| جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۲۳ ب.ظ
احمدینژاد در سالهای اخیر با رفتارهایش بارها اثبات کرده که تمایل ندارد ذرهای از حمایت از مشایی دست بردارد، حتی اگر انحراف و اشتباه در حرکات مشایی، اظهر من الشمس باشد.
اولین بار به طور آشکار، در میانه سال 1387 و بر سر موضوع دوستی مشایی با مردم اسرائیل بود که احمدینژاد یک تنه به حمایت از وی برخاست و گفت: حرف مشایی حرف دولت است.
شرح کامل و سمتند همه ی دهن کجی های احمدی نژاد و دولت به رهبری در ادامه...
اقدامات اخیر احمدینژاد بار دیگر نشان داد که او قصد ندارد راه خود را انحراف جدا کند و بر پیوستگی و همبستگی با انحراف، اصرار دارد.
اولین بار به طور آشکار، در میانه سال 1387 و بر سر موضوع دوستی مشایی با مردم اسرائیل بود که احمدینژاد یک تنه به حمایت از وی برخاست و گفت: حرف مشایی حرف دولت است.
***
***
***
***
***
***
اما این خط انحرافی با فرامین قاطع رهبر انقلاب، ختم به خیر شد ولی احمدینژاد و مشایی از ایجاد چنین جنجالهایی دست بردار نبودند. ***
***
***
پس از آن اینگونه کنشها و واکنشها چند بار تکرار شد، و حساسیت متدینان جامعه نسبت به افکار مشایی، بسیار شدید شد. به همین سبب در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری، مشایی کاملا از دیدهها کنار رفت و نقشی در نمایشهای انتخاباتی احمدینژاد نداشت. لیکن با اتمام انتخابات، دوباره مشایی به صحنه بازگشت و این بار با حکم معاونت اولی که همراه با تعاریف و توصیفات عجیب احمدینژاد از وی بود.***
***
این حرکت، آغاز نوین و پرقدرت انحراف در دولت احمدینژاد بود. رئیس دولت در برابر حکم رهبری برای عزل مشایی، چند روز تمرد کرد و نهایتا با ارسال نامهای کوتاه و دون شان به مقام معظم رهبری، کنارهگیری مشایی را اعلام کرد. ***
***
در مقابل، احمدینژاد مجددا نامهای پر از توصیفات برای مشایی نوشت و در نامهای دیگر او را به ریاست دفتر خود نشاند.***
***
پس از آن حکم پشت حکم بود که احمدینژاد برای مشایی می نوشت تا او را با انتصاب به حدود 20 منصب مهم دولتی، عملا همه کاره دولت کند. این رفتار احمدینژاد، به نوعی تقابل وی با منتقدین مواضع انحرافی مشایی بود.در این میان، مشایی با اظهارات حاشیهساز، انحرافی و جنجالیاش درباره مفاهیم اسلامی، صدای علما و مراجع را درآورد، اما احمدینژاد همچنان از او حمایت میکرد. اصرار بر جایگزینی مکتب ایران به جای مکتب اسلام، از آن جمله بود.
***
***
این شیفتگی خارقالعاده به مکتب ایران هم با واکنش رهبر انقلاب، مواجه شد.
***
***
بعد از آن تا مدتی دولتیها از به کار بردن واژه مکتب ایران پرهیز کردند، اما از به کار بردن واژه مکتب اسلام هم خبری نیست. بلکه جای آن را واژههایی چون مکتب انسانها، مکتب فطرتها و اخیرا هم بهار و بهاریگری گرفته است. البته در حالی که احمدینژادپیش ازاین تاکید کرده بود شعار «بهار» ربطی به انتخابات ندارد و آنرا با اعتقاد به مهدویت پیوند زده بود این شعار را تمام و کمال خرج مشایی کرد.
شایان ذکر است که حلقه انحرافی فقط دچار انحراف عقیدتی نیست، بلکه مفاسد اقتصادی را نیز در بر دارد. آشوبهای فتنه سال 88 فرصت مناسبی برای حلقه انحرافی پدید آورد تا منویات خود را در بهرهبرداری از رانتهای دولتی شدت بخشد. به طوری که با خاموش شدن فتنه و تمرکز توجهات به حرکات گروهک انحرافی، مفاسد اقتصادی آن روز به روز افشا شد. اما برخورد با این مفاسد، با مانع حمایت مستحکم رئیس دولت روبرو شد: خط قرمز به دور کابینه.
***
***
در این میان، ماجرای تمرد احمدینژاد از اجرای فرمان رهبر انقلاب درباره وزیر اطلاعات در اوایل سال 90، موجب شد به صلاحدید جریان انحرافی، مشایی برای مدتی از جلوی چشم مردم و رسانهها پنهان شود.
این در خفا رفتن مدت زیادی دوام نیاورد و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، مشایی دوباره سر برآورده و احمدینژاد نیز تعریف و تمجید از وی را با شدت عجیبی آغاز کرده است. ابتدا در حکم آذرماه برای انتصاب مشایی به ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد، توصیفاتی که شایسته معصومان علیهم السلام است، نثار مشایی شد.
***
***در نهایت اواخر سال گذشته، احمدینژاد در فضایی عرفانی! با حضور شماری از هنرپیشگان بدحجاب و نوازندگان و آوازهخوانان و داش مشدیها، نشان درجه یک فرهنگ و هنر را به مشایی اعطا کرد.
***
***
***
***
البته این ختم کار نبود، احمدینژاد به هنگام سخنرانی مشایی، در اقدامی عجیب در تمام مدت سخنرانی، در کنار او ایستاد.
***
***
مشایی بغض میکرد و احمدینژاد گریه!
***
***
باز هم این پایان کار نبود و احمدینژاد در سخنانی به تمجید از مشایی پرداخت و این بار واژهها و توصیفات عجیبتری در رثای مشایی به کار برد.
***
***
با ادامه این روند، بعید نیست در مراسمهای آتی، احمدینژاد همین که نام مشایی را ببرد، زیر گریه بزند از بس که وی، انسانی کامل است!
در پایان درباره رفتار اخیر رئیسجمهور این سوال مطرح است که چرا چتر «عشق، علاقه و محبت» احمدینژاد نصیب دیگر اقشار جامعه نمیشود و مدتی است صرفا هنرپیشگان، خوانندگان، بزکپیشگان، آوازهخوانان و داش مشدیها از طعم بهاریههای احمدینژاد بهرهمند میشوند؟ چه زمان قرار است چتر محبت احمدینژاد نصیب بچههای مسجدی، هیئتی و بسیجیان شود؟ چرا دیگر احمدینژاد به میان حامیان اصلیاش در انتخابات سالهای 84 و 88 نمیرود و دور و بر او را افرادی پر کردهاند که ایرانیت را بر اسلامیت ترجیح میدهند؟